بنام خداوند بزرگ
از مهر سال ۱۳۶۱ با مردی در بیمارستان دکتر شریعتی و دانشگاه آشنا شدم که سرامد بود و حتی چند دقیقه در کنارش نشستن غنیمتی بود ، او هر لحظه در خدمت آموزش بود ،دست دستیاران جراحی را چنان در دستانش میگرفت و پا به پا میبرد انگار دست پدری بر دستان کودکی که تازه می خواست راه رفتن بیاموزد .
اولین نفر بود و هست که وارد بخش میشد و میشود ،از بعضی از دستیاران زودتر و آخرین نفر که از بخش خارج میشود، وقتی یک دستیاری در چرخش درون بخشی با استاد همراه میشد در تمام طول دو ماه احساس شگفتن میکرد، در تمام رفتارش متغییر میشد حتی در راه رفتن و سخن گفتن ….. .استاد وقتی برای دیدن بیماری به بخشی وارد میشد انگار گروهانی را هدایت میکرد باید در راهرو کنار میکشیدی تا برای عاشقان آموختن راه باز شود و کارآموز و کارورز و دستیار از سر کول هم بالا میرفتند تا بدستهای هنرمندانه استاد وقتی شکم بیماری را معاینه میکرد بنگرند و بیاموزند ،او با حوصله دست بچه ها را میگرفت و ارام آرام به آنها می آموخت چگونه نکته ای را که خود یافته است حس کنند، بار دیگر و بار دیگر، در رفتارش عشقی بود وصف ناشدنی ،او پیامبری میکرد ، و بهمه اجازه میداد سخن بگویند و در آخر با کلمات موجزش از موانع عبور میکرد و گره ها را میشکافت و آنگاه باید میدیدی که صورت های مبهوت و قیافه های سر در گم صبح زود از این همه هنر در کردار و رفتار استاد چگونه شاداب و درخشان میشدند . استاد هدایت بی نظیر بود .بی ادعا بود ، افتاده بود وعاشق . بعد از سالها از بازنشتگی تاسف بارش که چرا باز نشستگی..؟؟؟ هنوز با قدم های ارام طول بیمارستان را میرود می آید وبخش را با وجودش مزین میکند و دست از آموختن بر نمیدارد .
مگر میشود ساعتی با استاد باشی و تغییر نکنی ،مگر میشود رقص زیبای دستان استاد را در چین واچین های گردن و شکم بیماری ببینی که چگونه درد ها و زخم ها را جدا میکند و نگوئی و فتبارک الله احسن الخالقین .
اگر میخواهی هنر را بفهمی بدستهای استاد هدایت نگاه کن همتا ندارد .اگر میخواهی افتادکی را بیاموزی با هدایت برو و بیا که این درخت ستبر پر از بار، چگونه طی طریق میکند ….. در چشمانش خیره شو تا بفهمی همه وجودش را درخششی فرا گرفته که امروز شاگردانش در استانها و شهرهای این دیار از نور آن وجود میدرخشند .استاد هدایت در طول شصت سال توسعه علم در کشور حتی یک ریال در هیچ جای دنیا از بیماری برای کاری که برایش انجام داده طلب نکرد.
او بزرگی را در احساس بی نیازی یافت و بزرگترین شد . امروز استاد هدایت یک نماد است ،نماد علم و اخلاق دانشگاه ما ،کسی هست که جز این بگوید ؟ که هر روز سال و ماه سفرش شده رفت و آمد به بخش ها و اطاقهای درد مندان بیمارستان شریعتی.
ایا نباید برای دانشگاهی افسوس خورد که این در گرانبها را دارد و شاید درکش نمیکند ؟
ایا نباید شاگردان این مرد بزرگ خرقه استادی را در سراسر کشور از تن بیرون کنند تا استاد این خرقه را بر تن کند؟ .استاد هدایت بواقع سرآمد استادان است ولی چرا این نماد دانشگاه را در درجه بندی دنیوی علم و آموزش آستاد نکردند ؟ و دانشیار قلمدادش میکنند ،او که این همه استاد تربیت کرده استاد نیست ؟.
چه کنیم گرفتار القاب هستیم وگرفتار درجه هائی که انسانها بهم میدهند.
کدام جراح در این دانشگاه از اینکه اورا استاد خطاب کنند و استاد هدایت را دانشیار شرمنده نمیشود؟
کدام جراح در این دانشگاه استاد هدایت را سر آمد نمیداند ؟
همکار محترم ، ریاست محترم دانشگاه آقای دکتر کریمی عزیز ، اگر میخواهند جنس گران قیمتی را معرفی کنند آنرا با طلا میسنجند ،طلا معیار سنجش است .
استاد هدایت طلا است و بی نظیر ،اگر میخواهید استاد بودن در دانشگاه ما ارزشی یابد باید اول استاد هدایت استاد شود و گر نه میتوان گفت دانشگاهی که هدایت را استاد نداند درجه استادیش ارزشی ندارد .
دکتر کریمی عزیز خودتان بهتر دکتر هدایت را میشناسید با هر مدرک ،و معیاری موضوع را در هیئت ممیزه مطرح کنید و تصمیم بگیرید ،از کدام راه کدام روش خود دانید .
دکتر حسین اصل سلیمانی از شاکردان مکتب اخلاق دکتر هدایت
اردیبهشت سال ۱۳۹۷
و استاد وقتی متوجه شد من قصد ارسال این نامه را بدانشگاه دارم مانع شد و از من خواست اقدامی نکنم و من اطاعت کردم.
استاد در روز یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸ جهان فانی را بقصد جهان باقی ترک کرد و رخ در نقاب خاک کشید ولی یادش در قلب ما همتا ندارد.
جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۸