مرحله اوّل: گرفتن تاریخچه
استخراج نشانه ها و الگوی بیماری از آغاز مشکل ،بجرات میتوان گفت که مهمترین اثر تشخیصی را تاریخچه بیمار میگذارد .و وقتی خسته نیستی ،عشق آموختن در شما جاری است برو و از بیمار شرح حال بگیر .و سعی کن حدود روزهای آغاز بیماری را تعیین کنی و ارام ارام جلو برو ،سخنان بیمار را قطع نکن حتی اگر ربطی نداشته باشد ،هر قسمت تاریخچه را که از بیمار پرسیدی یادداشت کن و با هر جمله بیمار سر را خم نکن و یاداشت نکن .بیهوده ترین کار یک دانشجو آن است که برای تسهیل کار خود قبل از اینکه بیمار را کامل ببیند به سوابق بیمار دست ببرد و این یعنی من نمی خواهم از این بیمار یک کلمه بیاموزم .
مرحله دوّم :ایجاد فرضیه های تشخیصی
یک لیست ذهنی تهیه کنید از اورگان هائی که احتمالا” در گیر هستند ،فرایند های پاتوفیزیولوژیک بیماری ها را بخاطر بیاور و بیماری هائی که این نشانه ها را بروز میدهند ذکر کن . معمولا دانشجویان در این مرحله فرضیه های تشخیصی خود را نمی آورند و در تشخیص افتراقی آنرا ذکر میکنند ولی بدلیل اهمیت تاریخچه و اینکه دانشجو بداند چقدر تاریخچه اش مفید است مطرح کردن فرضیه های تشخیصی بعد از تاریخچه مفید است .
مرحله سوّم :انجام معاینه بالینی
با حدث و گمانی از تاریخچه در ذهن خود دارید بدنبال نشانه های بیماری در معاینه بالینی باشید و یافته های جدید به لیست Problem خود اضافه کنید .
مرحله چهارم : تهیّه Problem list
سعی کنید لیستی از Problem های بیمار که نیاز بتوضیح دارد تهیّه نمائید .
مرحله پنجم :تهیه لیست تشخیص افتراقی
با توجه گمان هائی از Pretest علائم میرود تشخیص افتراقی خود را با ذکر الویت بنویسید .تکرار میشود با ذکر اولویت .یادمان باشد دور تشخیصی که (بعنوان مثال : MI ، پارگی کوارکتاسیون آئورت….) برای بیمار خطر بزرگ ایجاد میکند خط بکشید تا هر روز بآن توجه کنید.
مرحله ششم :فرضیه ها را تست کنید
با توجه احتمالاتی که میرود تست های ازمایشگاهی ،تصویر برداری و اقدامات تشخیصی دیگر را برای تائید تشخیص انتخاب کنید . یادمان باشد برای جلوگیری از هزینه های بی جهت سعی کنید حداکثر برای چهار تشخیص اولیه خود اقدامات تشخیصی انجام دهید ،مگر در موارد ویژه مانند بیماری های خطرناک حتی اگر در لیست تشخیص افتراقی شما در رده هفتم باشد .
مرحله هفتم :اصلاح تشخیص های افتراقی
با توجه به نتایج تست ها، تشخیص ها را بازنگری کنید ،به تشخیص ها اضافه یا کم کنید (معمولا کم میشود) ،و با توجه باحتمال بروز انها را دوباره الویت بندی کنید .باز تکرار میشود قدم به قدم تشخیص ها باید کم شود و معمولا نباید بعد از روز اوۤل بستری تشخیصی اضافه شود مگر اینکه تاریخچه دقیقی انجام ندادیم و یا معاینه درستی انجام نداده ایم .
مرحله هشتم :تکرار مرحله اوّل تا هشتم
تکرار روند فوق تا زمانی که به یک تشخیص قطعی رسیده باشید نه تشخیص احتمالی .
تکرار روند فوق تا زمانی که به یک تشخیص قطعی رسیده باشید نه تشخیص احتمالی .یعنی اینکه هر لحظه با یک حدث و گمان و فی البداهه تشخیصی را فکر نکنید و بدنبالش اقدامات پاراکلینیک و هزینه و هزینه .. .بمحض اینکه در مدت کوتاهی به یک تشخیص نرسیدی دوبار تمام مراحل را بازبینی کن یعنی دوباره تاریخچه بگیر، دوباره معاینه کن و فکر کن و فکر کن شما موقعی به تشخیص درست میرسی که سئوال بی جوابی در مورد یافته هایت و تشخیص هایت نداشته باشی .و یافته هایت با تشخیص هایت بخواند .
مرحله نهم : تشخیص نهائی خود را مشخص کنید
رسیدن بیک تشخیص یا تشخیص ها . وقتی ازمایش فرضیه ها شما را مطمئن کرد ،و سئوالی بدون پاسخ برای شما نماند شما بتشخیص نهائی رسیده اید و میتوانید بررسی ها را قطع کنید . و امّا اگر مطمئن نشدید میتوانید تشخیص موقّت بگذارید یا زمان بدهید ولی مراقب بیمار باشید .و در موارد شدت بیماری سعی کنید با مشورت درمان برای بیمار اغاز کنید .