بعد از اینکه اموزش گیرنده بیمار را به شما معرفی میکند منتظر میشود که شما چه واکنشی نشان میدهید و یا از شما میپرسد اقدام بعدی چیست . در هر شرایطی اموزش گیرنده ترجیح نمی دهد بر اساس اطلاعات کسب شده نظر بدهد . اگر شما متوجه مشکل بیمار شده باشید بطور معمول به سئوال اموزش گیرنده پاسخ میدهید مثلا میگوئید تشخیص فلان است یا فلان دارو را برای بیمار تجویز کنید ، که نتیجه مناسبی برای آموزش گیرنده نخواهد داشت .
بهتر است در اولین قدم شما از اموزش گیرنده بخواهید توضیح دهد که به چه تشخیصی رسیده است ، تشخیص های دیگر چیست ؟ چه ازمایشی برای تائید تشخیص لازم است ؟ ایا فکر میکنید این بیمار باید بستری شود ؟ درمان در این مرحله چیست ؟ بیمار نیاز به بستری دارد ؟ یعنی در قدم اول میتوان چندین سئوال را مطرح کرد. از این سئوالات هدف بدست اوردن اطلاعات بیشتر نیست بلکه منظور بررسی تجزیه و تحلیل آموزش گیرنده است .
و این یعنی اموزش گیرندگان را شفاهی به یک جنبه یا منظری مناسب از بیماری (تشخیص ،درمان ، معاینه و یا تاریخچه ) متعهد کنید و در عمل اموزش گیرنده را وارد اموزش فعال و حرفه ای میکنید .
نتیجه تفکر اموزش گیرنده شاید برامده از اطلاعات بیشتر، مطرح کردن یک ایده یا پلان ،یا یک طرح مدیریتی باشد .
پرسیدن از اموزش گیرنده که منجر به تفسیر اطلاعات بدست آمده اش میشود اولین قدم در تشخیص نیاز های اموزشی اموزش گیرنده است . بدون اطلاعات لازم از دانش اموزش گیرنده، امکان دارد اموزش جهت مناسب پیدا نکند و کمک کننده نباشد .
وقتی به نظر اموزش گیرندگان بها داده میشود از یک طرف دانشجو احساس مسئولیت بیشتری نسبت به بیمار میکند از طرف دیگر وظیفه جمعی بیشتری در حل مشکل بیمار احساس میکند .
سئوالاتی مانند ”چه اتفاقی اینجا افتاده ؟“ یا ” برنامه درمانی شما چیست ” کمک میکند اموزش گیرنده متعهد به تشخیص و درمان بیمار شود تا اینکه فقط دنباله رو برنامه اموزش دهنده باشد .و سعی کنید اموزش گیرنده را بطرف یک تشخیص و درمان سوق ندهید .
از اموزش گیرنده بخواهید که تشخیص ها یا برنامه های خود را به هم ببافد .
وظیفه اموزش دهنده در این قدم در گیر کردن دانشجو در یک تجربه اموزشی تعاملی است .
استاد با شناخت اولیه ای که از دانشجو دارد و ماموریتی که به او داده باید سئوال طرح کند و باید از ارائه سهل و اسان مطالب لازم به اموزش گیرنده پرهیز کند . چون اگر این کار را انجام دهید این اموزش میشود انفعالی ،غیر حرفه ای ،غیر نافذ تا وقتی که اموزش دهنده دانشجو را در گیر کند .
در این قدم سئوال باید در مورد تشخیص ،درمان و work up باشد .سئوال را همیشه با کلمه ”شما“ اغاز کنید .
و سعی کنید بیشتر از یک سئوال در این مرحله نداشته باشد.
مثالها :
شما فکر میکنید چه اتفاقی برای این بیمار افتاده ؟
در این بیمار تشخیص شما چیست ؟
چطور شما این اطلاعات را بهم مرتبط میکنید ؟
شما فکر میکنید چه اطلاعات دیگر لازم است ؟
شما فکر میکنید برای بیمار در این ویزیت درمانگاه یا بخش چه میتوان کرد ؟
چکار میتوانید برای بیمار انجام دهید ؟
شما برای بیمارتان چه ازمایشاتی را پیش بینی میکنید ؟
ایا فکر میکنید بیمار عنقریب دچار خطراتی میشود ؟
بزرگترین مشکل درمانی و مراقبتی بیمار چیست ؟
با توجه به تاریخچه بیمار به کدام جنبه تشخیصی بیمار باید بیشتر تکیه کرد ؟
در این جلسه ایا تشخیص دیگری را فکر میکنید که باید بررسی شود ؟
این بیمار نیاز به بستری شدن دارد ؟
با توجه به تاریخچه ای که گفته شد در معاینه به کدام سیستم یا دستگاه باید متمرکز شد ؟
هدف از قدم اول :
بدست اوردن اگاهی از تجزیه تحلیل اموزش گیرنده از بیمار .
اشکار کردن اشتباهات اموزش گیرنده است .
و ملاحظه کنید که اموزش گیرنده زیر فشار چه عکس العملی انجام میدهد .